شهیدان زنده اند الله اکبر
|
شهدا از دنیایی بریدند که آنها را بر یک دوراهیِ تحمیلی گذاشته بود: زندگی یا عزت. شهدا از «زندگی با توسری خوردن» بیزار بودند. عاشق مرگی بودند که فرزندانشان را به دوران عزت و آقایی برساند. 94/03/30 |
|
در کشور امام زمان (عج) هستیم. چه تعجب دارد که از کاروان لالههای پرپر «استقبالِ میلیونی» شود؟ کجایش «بیسابقه» است؟! ساکنان سرزمین خورشید مگر پیشهای جز پرورشِ آفتابگردان دارند؟! مگر توقع دیگری داریم از جمعیتهایی که از «مردم حجاز در زمان رسولالله س» هم بهتر میدانیمشان؟! چرا شگفتزده شویم از استقبال پدران و مادرانِ میهن از جگرگوشههای شجاع و مظلومشان؟ یک ملتِ زنده چه تکلیفی جز این دارد؟
شهیدان در میان ما نیستند اما نه به این خاطر که دلشان نمیخواست باشند! شهدا از دنیا نبریده بودند. از زندگی بیزار نبودند. عاشق مرگ نبودند! شهدا فقط دلشان نمیخواست «حقیر» باشند. شهدا از دنیایی بریدند که آنها را بر یک دوراهیِ تحمیلی گذاشته بود: زندگی یا عزت. شهدا از «زندگی با توسری خوردن» بیزار بودند. عاشق مرگی بودند که فرزندانشان را به دوران عزت و آقایی برساند.
«تشییع پیکر شهیدان» البته وظیفهی ماست! اما اگر گمان میکنیم یکی از وظایفمان هم «تمجید شهیدان» است، اگر واقعاً چنین وظیفهای را هم برای خودمان قائلیم، حتماً میدانیم که تمجید شهید در تمجید راه و رسم اوست. و تمجید یک راه و رسم، بدون دنبالگیریِ عملیِ آن راه و روش، تمجیدی میانتهی است. اگر شیوهای را تشویق و تمجید کنیم که به هر دلیل آن را دنبال نمیکنیم، گفتار و کردار ما یکی نخواهند بود. اینجور تمجیدها را نه دیگران باور میکنند نه حتی خودمان! تمجیدهای «صرفاً زبانی» فقط گرهگشای امور دنیا هستند و به کار امرارمعاش میآیند!
شهدا چه کردند؟ شهدا وقتی در دوراهیِ تحمیلیِ «حقارت» و «خطر» گرفتار شدند، خطر را انتخاب کردند تا تن به حقارت نداده باشند. شهدا راضی به معامله با «متجاوز» نشدند. و این «راضی نشدن» به قیمت جانهای گرامیشان تمام شد. که البته باکی هم نداشتند.
اما متجاوز کیست؟ متجاوز آیا همان بیگانهای نیست که به بخشی از خاک یا قلمرو یک ملت مسلط میشود و حاضر به رها کردن آن موضع نیست؟ راستی آمریکا چه حق دارد اموال و داراییهای ما را بلوکه کند؟ آمریکا به چه مجوزی سرزمین ما را به محاصره اقتصادی درآورده است؟ با «محاصره کننده» گفتگو میکنند یا مقابله؟!
شهدای ما زیر بار حرف زور نرفتند. درد داشت. سختی داشت. خون میخواست. رنج فراوان میطلبید. پدر و مادر و فرزند و همسر را درخطر میانداخت. سرمایهگذاری کم میشد. ریسک اقتصادی بسیار بالا میرفت. تورم مزمن در میان بود. بحث تنگدستی عمومی مطرح بود. فرار مغزها، گریز فرصتها. غلبه ترس بر بخشهای عمدهای از فعالیتها. دشوار شدن برآورد آینده... همهی اینها بود. اما شهدا چه کردند؟
چرا شهدا مثلاً نگفتند که «چرخِ دفاع خوب است بچرخد، اما بهشرط آنکه چرخ اقتصاد هم بچرخد؟!» چرا شهدا برای شکستن حصر آبادان ابتدا گفتگو نکردند؟ چرا قبل از عملیات بیتالمقدس و آزادی خرمشهر وارد گفتگو با جهان نشدیم؟ مگر قصه این نبود که عراق با حمایت همین 1+5 به ایران حمله کرده بود؟ چرا نرفتیم مشکلمان را با 1+5 حل کنیم تا حصر آبادان و خرمشهر هم در نتیجهی «یک قطعنامهی شورای امنیت!» رفع شود؟! چرا دنبال این نبودیم که ابتدا جامعه جهانی صدام را محکوم کند سپس متجاوز عقب برود؟ چرا خودمان مستقیماً وارد دفاع شدیم؟ چرا جوانهای دستهگلمان را فرستادیم وسط میدانهای مین؟
ما با 1+5 در آن روزگار مذاکره نکردیم چون هیچ عاقلی با دزد و متجاوز گفتگو نمیکند! امتیازی که عراق در آن گفتگوی فرضی میخواست بدهد احتمالاً این بود که از خاک ما خارج شود!، و آنوقت باید بابت «خروج از خاکمان» به او امتیاز میدادیم! هیچ غیرتمندی این منطق را قبول نمیکرد. شهدا هم قبول نکردند.
این روزها هم 1+5 ما را محاصره اقتصادی کرده و اموال و داراییهای کشور را توقیف نموده؛ و حالا در خلال مذاکرات میخواهد این محاصرهی تحمیلی را رفع کند. پس همهی امتیازی که او به ما خواهد داد «رفع محاصره اقتصادی ایران» خواهد بود. و از ما در مقابل چه امتیازی خواهد خواست؟ فقط خدایی که از محتوای فکتشیتها آگاه است میداند!
یعنی ما محاصره شدهایم؛ و چون «قبل از شکستن محاصره» در حال گفتگو هستیم، «رفعِ محاصره» تبدیل شده است به امتیاز طرفِ متجاوز به ما! طبعا در مقابلِ این امتیاز، ما هم باید امتیازی بدهیم تا بشود بُرد بُرد!... این تمجیدِ عملی از راه و رسم شهداست؟
شهدایی که این روزها تشییعشان میکنیم اول محاصرهها را میشکستند. اول متجاوز را به خاک مذلت میکشاندند. اول به استقبال سختیها و خون دادنها میرفتند. اول جانشان را میدادند. اول دزد را از کرده خویش پشیمان میکردند، بعد اگر امامشان به تشخیص میرسید، با نوشیده شدن جام زهر هم...
آنها که در این آخرین هفتههای مذاکرات میگویند «تحریمها استخوان مردم را پوسانده و پدر مردم را درآورده!»[1]؛ در دوران جنگ، وقتی خمپاره بود و گوشت و پوست بچههای همین مردم، چرا نگفتند «جنگ، استخوان مردم را پوسانده و پدر مردم را درآورده؟!» میدانید چرا نگفتند؟ چون اسمش «دفاع» بود. چون عنوان همهی سختیهایی که میکشیدیم «دفاع مقدس» بود. چون احساس محرومیت و «تحریم» در میان نبود، بلکه احساس «محاصره» داشتیم.[2] و برای «شکستن محاصره» باکی از هزینه نبود...
تشییع شهدا وظیفه بود اما اگر گمان میکنیم «تمجید شهدا» هم وظیفه است، رسم و راه آنها باید «در عمل» دنبال شود. شهیدان وقتی محاصره میشدند، اول محاصره را میشکستند. هیچ شهیدی «رفعِ حصر» را بهعنوان «امتیاز» قبول نمیکرد؛ فرق هم نداشت که این رفعِ حصر یکجا و همه جانبه باشد یا تدریجی!
هیچ شهیدی «حقوق خود» را بهعنوان «امتیاز» قبول نمیکرد.[3] شهید کسی بود که حتی اگر با دستِ بسته میمُرد، «تحمیل[4]» را بهعنوان «بخشی از واقعیتِ موجود!» به رسمیت نمیشناخت.
پانوشت:
[1] - «...تحریمها پدر مردم را درآورده چطور به نفع ما است؟... عدهای تحریم و غیر تحریم در زندگیشان اثر ندارد خب در کارهایشان اثر میگذارد؛ اما تحریم، استخوان طبقه مزدبگیر کشور را که اکثریت کشور هستند میپوساند و زندگیها سخت شده است... خیلی کارهای مهم ما خوابیده است. در برنامههای مصوب، طرحهای بسیار بزرگی داریم که ناقص مانده است...» رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مرکز دایره المعارف اسلامی، 26 خرداد 1394
[2] - اشتباه راهبردی در استفاده از کلیدواژه «تحریم» بجای کلیدواژه «محاصره» را استاد حسن عباسی رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز در یکی از سخنرانیهای بهار 1394 مطرح کرد.
[3] - «برخی دولتهای غربی حق استفاده ایران از انرژی هستهای را به رسمیت شناختهاند؛ به رسمیت شناختن این حق مسلم و قانونی، امتیازی ظاهری و پوچ و بیمعناست چراکه این حق در معاهدات جهانی به رسمیت شناخته شده و برای استفاده از آن نیازی به اروپاییها برای به رسمیت شناختن آن نداریم.» رهبر فرزانه انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان، 18 اسفند 1384
[4] - «مسئله انرژى هستهای، براى ما فقط اين نبود كه ما مىخواستيم يك فناورى داشته باشيم، ديگران مىخواستند ما نداشته باشيم؛ بخش ديگر قضيه اين بود كه قدرتهای متجاوز و زورگو مىخواستند حرف خودشان را در اين زمينه بر ملت ايران تحميل كنند.» رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با هیئت دولت، 2 فروردین 1387

این وبلاگ سعی دارد درخصوص موضوعاتی که هم اکنون ذهن نوجوانان وجوانان را مشغول خود کرده است مطالبی را دراختیار بگذارد . با تشکر واعلام نظرات خوب بازدید کنندگان محترم.